بلبلان وقت گل آمد که بنالند از شوق...... شعر

۰۵ فروردین ۱۳۹۷ | ۱۹:۵۸ کد : ۲۶۴۸
تعداد بازدید:۶۳۹۱

 

بامدادی که تفاوت نکند لیل و نهار

خوش بود دامن صحرا و تماشای بهار

صوفی از صومعه گو خیمه بزن بر گلزار

که نه وقتست که در خانه بخفتی بیکار

بلبلان وقت گل آمد که بنالند از شوق

نه کم از بلبل مستی تو، بنال ای هشیار

آفرینش همه تنبیه خداوند دلست

دل ندارد که ندارد به خداوند اقرار

 این همه نقش عجب بر در و دیوار وجود

  هر که فکرت نکند نقش بود بر دیوار

  کوه و دریا و درختان همه در تسبیح‌اند

   نه همه مستمعی فهم کنند این اسرار........

                    سعدی